«در داخل کشور هیچ محدودیتی برای هیچکس نداریم، حتی هنرپیشههایی که قبل از انقلاب در ایران بودند اگر طبق ضوابط ما کار کند فضا برایش مهیا است و بازگشتشان هیچ مشکلی ندارد»، این اظهارات تازه وزیر ارشاد است. اظهاراتی که در ظاهر امر امیدوارکننده است و میتواند مخاطب از همه جا بیخبر این اظهارات را دچار خیالی خوش کند. اما تنها نیمنگاهی به کارنامه ۲۳ ماهه وزارت ارشاد و سازمان سینمایی دولت سیزدهم و همچنین پیشینه این ادعا و نتایج آن کافی است که دریابیم بر خلاف ادعاها، فضای فرهنگی که متولیان دولتی برای اهالی هنر به وجود آوردند، خالی از محدودیت و انسداد نبوده و نیست.
هنوز زخم خبر ممنوعالخروجی و ممنوعالمعاملگی منیژه حکمت تازه است. او که خطاب به مقامات تصمیمگیرنده به کنایه نوشته بود: «برادران لطف کنید اجارهخانه و هزینههای درمان و هزینههای جاری را پرداخت کنید، من به آخر خط رسیدهام.»
همچنین طبق اظهارات علیرضا حسینی از اعضای هیاتمدیره خانه سینما در گفتگو با روزنامه اعتماد، تعداد بازداشتشدگان و احضارشدگان و متهمان و ممنوعالخروجیهای خانه سینما ۶۹ نفر بود و با احتساب بازداشتشدگان و متهمان خانههای تئاتر، موسیقی و تجسمی جمعا به یکصد ونود نفر افزایش یافته است. وضعیت هنرمندان و پیشکسوتان داخل ایران که علیرغم تمام محدودها از سنگر فرهنگ و هنر عقب نکشیدند و با وجود امکان سانسور و توقیف و هرگونه انسداد قابل پیشبینی در روند کارشان، همواره فعالیت کردند گویی شبیه به آینهای است که هنرمندان خارج از کشور، آینده خود را در آن میبینند.
چه اینکه مساله بازگشت هنرمندان خارج از کشور و پیش از انقلاب جدا از مطرح شدن چندباره در دولت سیزدهم، حتی در سال ۹۷ و توسط قوه قضائیه نیز مطرح شد.
«هر کسی که ایرانی هست، بازیگر و هنرمند فرقی نمیکند، میتواند به داخل کشور بیاید و هیچ ایرانی منعی برای ورود به کشور ندارد، هر کسی که باشد، ولی اگر احیانا مرتکب جرمی شده و جرمش قابل گذشت نباشد و شاکی خصوصی داشته باشد، باید پاسخگو هم باشد، ولی هیچکس منعالورود نیست»، این اظهارات حجت الاسلام محسنی اژهای، سخنگوی وقت قوه قضائیه در سال ۹۷ بود و حال مشابه آن از جانب دولتمردان فعلی دوباره تکرار میشود. مسالهای که یک شائبه در آن وجود دارد، که آیا در عمل هم این مصونیت وجود داشته و احیانا خواهد داشت؟
در میان نمونههای بازگشت هنرمندان خارجنشین به ایران، قصه حبیب محبیان شاید جنجالیترین و مهمترین باشد. او که گفته شد از محمود احمدینژاد رئیس جمهور وقت ایران مجوز ورود به کشور را گرفت و حتی اطمینان داده شد که میتواند در ایران ادامه کار دهد. اما حبیب در نهایت قربانی خلف وعده شد، حتی در سال ۹۳ در جاده ماسوله و در حال تولید کلیپ ترانه «خرچنگهای مردابی» توسط نیروی انتظامی بازداشت شد و سرانجام هیچگاه نتوانست به صورت رسمی در کشورش کار کند و به گفته نزدیکانش نمرد، بلکه دق کرد! حتی در مساله تشییع و دفن حبیب در قطعه هنرمندان نیز اعمال فشار شد و به خانواده محبیان اجازه دفن حبیب را در زادگاهش شمیران نیز ندادند. در نهایت حبیب در گورستانی ناشناس در یکی از روستاهای رامسر به خاک سپرده شد. در اردیبهشت سال جاری نیز ناهید محبیان همسر حبیب خبر از تخریب سنگ مزارش داد. آنچه بر حبیب محبیان گذشت میتواند مشتی نمونه از خروار باشد.
اما بازگشت ناکام حبیب محبیان، تنها نمونه از بازگشت هنرمندان غربتنشین نبود. همان روزها خبر بازگشت نصرالله معین نیز منتشر اما به فاصله کوتاهی توسط خود معین تکذیب شد. او ادعا کرد که در آستانه بازگشت به کشور با او تماس گرفته و تهدید شد که از فرودگاه مستقیم به اوین منتقل خواهد شد. البته روزنامه آرمان ملی در سال ۱۴۰۰ و در گزارشی بازگشت چند روزه معین به ایران را تایید و حتی مدعی شد ویدئو کلیپ ترانه «شمال»، در شمال ایران ضبط شده است. این روزنامه در همان مطلب مدعی شد که بیژن مرتضوی، نوازنده و خواننده قدیمی نیز برای مدت کوتاهی به کشور بازگشت اما فشارهای سیاسی موجب خروج او از کشور شد.
چند سال پیش از این موارد و باز با اتکا به همین گزاره عدم محدودیت ورود هنرمندان خارجنشین به کشور، محمد خردادیان نیز به کشور بازگشته بود که نتیجهاش دادگاه و چندهفته بازداشت به جرم گسترش دادن فساد اخلاقی بود. قیصر و چند تن دیگر از خوانندگان و هنرمندان دیگر نیز برای مدتی کوتاه وارد کشور اما در نهایت مجبور به ترک دوباره وطن شدند. احتمالا همین موارد گزاره بازگشت بهروز وثوقی به ایران را که چند سال است مطرح میشود، به تعویق انداخته است.
البته در این میان نمونههایی از بازگشتهایی که دست کم به دادگاهی شدن منجر نشدند نیز قابل رصد است. سعید راد، ایرج قادری و ناصر ملکمطیعی شاخصترین نمونهها هستند. البته بازگشت هنرمندان پناه برده به شبکه جم مانند رابعه اسکویی را هم شاید بتوان در این رده ارزیابی کرد. هرچند در ریشهیابی ماجرا قصه اسکویی با راد، قادری و ملکمطیعی متفاوت است. علیرغم ادامه فعالیت سعید راد و ایرج قادری اما، ناصر ملکمطیعی بیش از ۳۵ سال ممنوعالکار بود و در سالهای پایانی عمرش تنها توانست در فیلم «نقشنگار» ساخته علی عطشانی بازی کند که البته بر آن هم اعمال فشار شد. حتی برنامه «دورهمی» که با حضور او ضبط شده بود نیز برای همیشه آرشیو شد. او که چون همنسل دیگرش محمدعلی فردین، سالها انتظار کشید تا در سرزمینش پذیرفته شود و روزی دوباره بر پرده نقرهای سینما بدرخشد اما این رویا را با خود به سردی گور برد. اینچنین است که اظهارات وزیر محترم ارشاد درباب امکان بازگشت هنرمندان با توجه به تلخی تجربیات گذشته و آنچه هنرمندان داخلی با آن گلاویزند، نه تنها امیدوارمان نمیکند بلکه داغ دلمان را نیز تازه میکند...
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟